ضيا حسين يوسفي، سيد حسين حسيني ، سيد مهدي سيدزاده ثاني
مسئله ترس از جرم و بینظمی اجتماعی و فیزیکی و تبعات زیانبار آن برای جامعه، با اینکه دههها است در مجامع علمی دنیا مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرد، اما در افغانستان هنوز مفهومی نوپا است. هدف این تحقیق، تبیین تأثیر بینظمی، برافزایش ترس از جرم در شهرکابل است. این پژوهش با روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده و جامعه آماری آن را افراد ۱۵ سال به بالا در شهر کابل تشکیل میدهد. حجم نمونه در این تحقیق ۹۱۳ نفر بوده است و برای انتخاب نمونهها از روش خوشهای چندمرحلهای استفاده شده است. بر اساس یافتههای این تحقیق، در شهر کابل، ۷٫۹درصد شهروندان از هیچیک از جرائم ترسی ندارند. ۱۵٫۸درصد شهروندان در حدکم از جرم میترسند و ۳۹٫۱ درصد شهروندان در حد متوسط از جرم ترس دارند. در نهایت ۹٫۹ درصد از شهروندان به میزان زیاد از جرم ترس دارند و ۲۷٫۴ درصد پاسخگویان جواب ندادهاند. اگر رتبهبندی درجات ترس را از کم به زیاد در نظر بگیریم، میزان ترس از جرم شهروندان از متوسط به بالا (۶۴٫۹درصد) بوده که بسیار نگرانکننده به نظر میرسد. میانگین ترس از جرم در خوشۀ اول (غرب کابل) ۵۶٫۲۴ در حد نسبتاً زیاد و در خوشۀ دوم (شمال کابل) ۴۸٫۷۰ در حد متوسط است. این تفاوت را آزمونها در میان خوشۀ اول و دوم تأیید میکند. در نهایت اگر ترس را از کم به زیاد در نظر بگیریم، ترس از جرائم علیه اموال در شهر کابل ۸۰٫۴ درصد و ترس از جرائم علیه اشخاص ۸۴٫۲ درصد است که تا حد زیادی نگرانکننده است. نتایج بررسی نشان میدهد که دو خوشه، با یکدیگر تفاوت معناداری دارد؛ به این صورت که ترس از جرم در محلههای خوشۀ اول بهطور معناداری بیشتر از محلههای خوشۀ دوم است. نتیجۀ تحلیل آماری استنباطی نشان میدهد که میان متغیرها و ترس از جرم، رابطه برقرار است. مدلیابی تأثیر متغیرها بر ترس از جرم نشان میدهد که متغیرهای بینظمی اجتماعی، سن، موقعیت مسکن، بینظمی فیزیکی بیش از70 درصد، تغییرات ترس از جرم را شرح میدهد و مهمترین متغیر در این میان، بی نظمی فیزیکی است. میان ترس از جرم و بینظمیاجتماعی و فیزیکی، رابطه معناداری وجود دارد.؛ به هر میزان که بینظمیافزایش یابد، سطح ترس از جرم بیشتر میشود.
واژههای کلیدی: ترس از جرم، بینظمی
اجتماعی و فیزیکی، محله،
افزایش جرم و شهرکابل